ناامید

حرف های یک پسر تنها و دل شکسته

خوش به حالت

مي دونم حالت خوبه و خيلي رو به راهي
مي دونم بي دغدغه فكري و دل شوره داري
روزا رو سپري مي كني و شدي بي خيال ما
ميگي امثال من خيلي دوروبرت زياده ها؟
كاش از همون اول اين دل ازت خسته مي شد
كه حالا نتوني تو روم بگيري دست پيشو
به هر دري كه زدم رو بهم بسته مي شد
چقدر دلم به دست تو شكسته مي شد
خوش به حالت چقده دلت قرصه و
صدمه نمي زنه اصلا بهت غصه و
بغض من باعث ميشه نيشت باز شه
تو دوست داري كه يكي ديگه پيشت باشه؟
يكي كه تو زندگيت مثل يه پادو باشه
يكي كه فكر تو فقط پيش كادو هاشه
يكي كه هركاري كنه بهت سرويس بده
مهمم نيست اين كه فقط با تو باشه
بديات خوبياتو از يادم برد
چه شبايي كه از دوري تو سخت خوابم برد
كاراي زشتت آبرومو جلو عالم برد
چه ضربه هايي از تو اين دل سادم خورد
تو هم يه ذره دلت تنگ من بود كاشكي
تويي كه ادعا مي كردي منو دوست داشتي
تويي كه ميگفتي قلبت بي من ميشه پاره
تويي كه مي مردي واسه ي من بي اشاره
حالا خيلي سخته تو رو خودم طاغت
بودنمو نداري بي من زندگي راحته؟
مي دونم انقده سرت شلوغه كه بعد يكي دو ماه
اگه الان بت زنگ بزنم جا بله بگي شما
يني اين يارو انقده به درد بخوره
كه باعث شده حال تو ازم بهم بخوره
از مني كه همه جوره باتو بودم
مني كه به دور از حاشيه باهاتو بودم
كاشكي هيش وخ تو زندگيم اين مسيرو نداشتم
من بدبخت كه جز تو هيچ كسي رو نداشتم
گذاشتي رفتي دلم غمگينه كاشكي
توهم واسه ادامه دوستيمون انگيزه داشتي
بديات خوبياتو از يادم برد
چه شبايي كه از دوري تو سخت خوابم برد
كاراي زشتت آبرومو جلو عالم برد
چه ضربه هايي از تو اين دل سادم خورد
ديگه نمي خوام الكي كنم سخت گيري
ولي توهم يكي مثل باقي وقت گيري
دم از عشق ميزني و ميگي دوسش داريو
وقتي بااوني به كس ديگه نخ ميدي؟

+نوشته شده در پنج شنبه 3 آذر 1390برچسب:,ساعت17:35توسط امید | |